امام صادق (ع) فرمود:
برای مؤمن سزاوار آن است که از خدا آن طور بترسد که گویا خود را مشرف به آتش دوزخ میبیند، و آنطور امید رحمت از او داشته باشد که گویا از اهل بهشت است
خدای تعالی درباره حسن ظن و امیدواری به رحمتش در حدیث قدسی میفرماید:
من بر طبق ظن بنده مؤمن خود رفتار میکنم، اگر حسن ظن داشته باشد، همان ظنش را محقق میسازم، و اگر هم سوء ظن داشته باشد، مطابق ظنش با او رفتار میکنم (1) .
و در تفسیر قمی به سند خود از عبد الرحمن بن حجاج، از امام صادق (ع) روایت آورده که در ضمن حدیثی فرمود: رسول خدا (ص) فرموده: هیچ بندهای نیست که به خدای عز و جل حسن ظن داشته باشد، مگر آنکه خدا را مطابق ظن خود خواهد یافت، و این همان قول خدای عز و جل است که میفرماید: "ذلکم ظنکم الذی ظننتم بربکم" (2) .
و در الدر المنثور است که رسول خدا (ص) فرمود:
زنهار هیچ یک از شما از دنیا نرود مگر اینکه نسبت به خدای تعالی حسن ظن داشته باشد، چون مردمی بودند که خدای تعالی به خاطر سوء ظنشان به خدا، هلاکشان کرد، و در بارهشان فرمود: "و ذلکم ظنکم الذی ظننتم بربکم اردیکم فاصبحتم من الخاسرین" (3) .
========
(1) مجمع البیان، ج 9، ص .10
(2) تفسیر قمی، ج 2، ص .264
(3) الدر المنثور، ج 5، ص .36
سوءظن و خصلت بدگمانی در انسان چه آثار زیانبار فردی و اجتماعی را به همراه دارد
سوءظن یا خصلت بدگمانی یکی از شاخصهای بیماری روحی انسان به حساب میآید همان گونه که حسن ظن یا گمان خوب داشتن نسبت به دیگران یکی از نشانههای ایمان و سلامت روح او تلقی میگردد. پیامبراعظم(ص) در این زمینه فرمود:
«گمان خود را نسبت به برادران دینی خوب کنید که بدین وسیله به صفا و طهارت طبع میرسید».
در اینجا به آثار زیانبار فردی و اجتماعی سوء ظن اشاره میکنیم تا بهتر معلوم شود این پدیده ضد ارزشی تا چه اندازه خطرناک بوده و چه مفاسدی را به دنبال دارد. باشد تا بیماریهای خود را هرچه بیشتر مورد شناسایی قرار داده و هر چه زودتر درصدد بهبود و اصلاح آن برآییم.
الف)آثار زیانبار سوءظن
1- گوشه گیری: یکی از زیانهای فردی سوءظن این است که شخص بدگمان به دلیل عدم اعتماد به مردم همیشه در رنج و ناراحتی بسر میبرد، و به گمان بد خود، دیگر کسی را نمی یابد که با او معاشرت کند. زیرا افراد بدبین به خاطر ترسی که از مردم دارند و آنان را مورد اعتماد خود نمیدانند، جز اینکه گوشه نشینی اختیار کرده و دور از اجتماع زندگی کنند، و به طور کلی روابط خود را با مردم قطع نمایند، چارهای ندارند. چرا که از همه میترسند. علی(ع) میفرماید: «من لم یحسن ظنه استوحش من کل احد»
کسی که بدبین است از همه وحشت دارد.[1]
2- غیبت قلبی: علمای اخلاق سوءظن را خود نوعی مصداق «غیبت قلبی» میدانند. به این معنی که اگر انسان در دل و ضمیر خود نسبت به برادر مسلمانش بدبین شد در دل از او غیبت کرده است که علمای اخلاق از آن تعبیر به «عقدالقلب» کردهاند و عقد قلب مقدمه غیبت زبانی، تهمت، سخن چینی و... خواهد شد.
3- تباه شدن عبادت
از مفاسد دیگر سوءظن این است که سبب فساد و تباهی عبادت انسان میشود. از این رو علی(ع) مردم را از عاقبت این بلایی که دامنگیر افراد میشود برحذر داشته و میفرماید:
ایاک ان تسیئی الظن فان سوءالظن یفسد العباده و یعظم الوزر.
از گمان بد دوری کنید زیرا بدگمانی (اثر) عبادت را از بین میبرد و گناه (انسان) را بزرگ میسازد.[2]
و نیز آن حضرت فرمود: لاایمان مع سوءظن. ایمان با سوءظن جمع نمی شود.[3]
4- بدترین گناه و زشت ترین ظلم: علی(ع) در این زمینه میفرماید:
«سوءالظن بالمحسن شرالاثم و اقبح الظلم»
بدگمانی نسبت به انسان نیکوکار (و بی گناه) بدترین گناه و زشت ترین ستم است.[4]
دلیل این امر هم روشن است زیرا سوءظن از پلیدی نفس سرچشمه میگیرد و اگر کسی از طینت پاکی برخوردار باشد، با ظن و گمان آبروی کسی را نمی برد و براساس حدسیات و یا ظنیات حیثیت و شخصیت افراد را لکه دار نمیکند.
ب) تشدید تفرقه و اختلافات زیان اجتماعی سوء ظن
یکی از زیانبارترین آثار اجتماعی سوءظن این است که رشته الفت و مودت مردم را از بین میبرد و میان آنان تفرقه، جدایی و بی اعتمادی به وجود میآورد. علی(ع) میفرماید:
«من غلب علیه سوءالظن لم یترک بینه و بین خلیل صلحا».
بر هر کس بدگمانی غلبه کند هرگونه صلح و صفایی بین او و دوستانش از بین میرود.[5]
در پایان ذکر این نکته ضروری است که از مجموعه آیات و روایات به وضوح استفاده میشود که سوءظن (در صورتی که به مرحله عقد قلب و ترتیب اثر عملی برسد) حرام است. برای اینکه گمان های بد به مرحله باور و عقد القلب نرسد دستور این است که به تصورات و خاطرات بدی که احیاناً در ذهن انسان خطور میکند اعتنا نکند. قرآن با اینکه تنها بعضی از ظنون را گناه میداند ولی میفرماید: اجتنبوا کثیرا من الظن... از بسیاری از ظنون اجتناب کنید مبادا گرفتار سوءظن حرام شوید. [6]
[1]. فهرست موضوعی غرر، ص 227
[2]. فهرست موضوعی غرر، ص 227
[3]. همان، ص 228
[4]. همان، ص 227
[5]. همان، ص 228.
[6]. حجرات- 12.
بببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب